روزانه های یک مادر

گاهی خوشحال و البته گاهی هم غمگین!

روزانه های یک مادر

گاهی خوشحال و البته گاهی هم غمگین!

روزانه های یک مادر

می نویسم برای دلم؛
از روزمره ها، دغدغه ها و مادرانه هایم؛

و گاهی برای تو که عزیز کوچک منی...
برای تو که تازه قدم در راه نهاده ای و ماجرای زندگی ات به تازگی آغاز شده است...
برای تو که هزاران آرزو برایت دارم گویا که می خواهم هرچه را که خواستم و نشدم، متجلی در وجود عزیز تو ببینم...
اما...اما این را خوب می دانم که آرزو تنها آرزوست و نه چیزی بیشتر و خوب می دانم که هرگز نخواهم توانست به جای تو تصمیم بگیرم و انتخاب کنم. حتی شاید نتوانم در لحظات سرنوشت ساز زندگی ات در کنارت باشم...
و نیز خوب می دانم که بزرگترین انتخاب های زندگی ات ریشه در دوران کودکی خواهد داشت...
و تو چند سالی، کمتر و بیشتر، در دستان من به امانت خواهی بود
ای کاش امانت دار خوبی باشم...

آخرین مطالب

عیدی درخواستی

جمعه, ۲۴ آبان ۱۳۹۸، ۰۹:۲۴ ق.ظ

بسم الله

آهای خانم محترم!

آخه مگر نماز اول وقت، چقدر سخته که تو با اینکه در دوره های مختلفی که بهش ملتزم بودی، برکات فراوان و عجیبی ازش دیدی، باز هم مراقبت نمیکنی ازش؟ چرا آخه؟؟؟

کاش اونی که اسمه دواء و ذکره شفاء دردمو درمان کنه!

 

+رونوشت به خدا جون

میشه یکی از عیدی های امروز من این باشه؟ ای تویی که بزرگترین نعمتت رو تو همچین روزی بهمون عطا کردی.. ای خالق محمد (صلی الله علیه و اله و سلم) به گل روی محمد (صلی الله علیه و اله و سلم)..

۹۸/۰۸/۲۴
زهرا ..

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی